آمار مطالب

کل مطالب : 189
کل نظرات : 36

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 11
باردید دیروز : 5
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 47
بازدید سال : 1289
بازدید کلی : 14217

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 14217
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 2 / 12 / 1402
نظرات

 

به نام خدا

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

برنامه های رضا محمدصالحی، کاندیدای انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی

مقدمه:

در هر کشور ، قوه مقننه جایگاهی والا دارد و شأنیت آن در قانون های اساسی، به عنوان منشور حاکمیت تعریف شده است ، لذا به نظر می رسد کسانی باید در این عرصه حضور یابند که بتوانند برنامه هایی مشخص _فراخور بضاعت و توان تبیین و تحقق آنها _ ارائه کنند، نیازهای کشوررا بشناسند و عالِم به دنیای سیاست و حقوق باشند

اختیارات و صلاحیت مجلس دراصول 71 تا 90 قانون اساسی آمده است که مهمترین آنها عبارت است از : وضع و شرح وتفسیر قوانین کشور، طرح لوایح قانونی پس از تصویب هیأت وزیران، تحقیق و تفحص در کلیه امورکشور، رأی اعتماد به هیات دولت، سؤال از رئیس جمهور و یا هر یک از وزرا و نیز استیضاح هیأت وزیران یا هر یک از وزیران، رأی به کفایت یا عدم کفایت رئیس قوه مجریه و بالاخره رسیدگی به شکایات از طرزکارمجلس یا قوه مجریه یا قوه قضائیه و

لذا ضمن تاکید بر پرهیز از شعار و لزوم پرداختن به برنامه های قابل اجرا، فراخور بضاعت و مسئولیت نمایندگی که عمدتاً شامل نیاز سنجی موکلان و پیگیری حقوق حقه آنهاست، اینجانب رضا محمدصالحی نامزد انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، برنامه های خود را جهت آگاهی و تنویر افکار عمومی مردم شریف حوزه انتخابیه ام یعنی تهران بزرگ و سرافراز، به شرح ذیل اعلام و امیدوارم در صورت کسب توفیق الهی برای نمایندگی مردم عزیز و حضور در مجلس شورای اسلامی با بهره گیری از همه توان و ظرفیت مشورت با نیروهای کارآمد ، متدین ،‌ متخصص و کارشناس و با بکارکیری همه امکانات مادی و معنوی خود، در سایه حمایت و مساعدت آحاد مردم عزیز و ارجمند حوزه انتخابیه خود و همچنین هماهنگی و همکاری مدیران ، کارشناسان و کارکنان محترم دستگاههای اجرایی و نیروهای خوش فکر و جوان، بتوانم این برنامه ها را عملی و برای کسب رضایت خداوند متعال و مردم شریف حوزه انتخابیه خود گامهای موثری بردارم:

برنامه ها :

الف اقتصادی :

1)      رصد مداوم ظرفیت ها و بستر های ارائه برنامه هایی برای مهار تورم و گرانی و ایجاد فرصتهای اشتغال و کمک به مسائل مسکن و ازدواج جوانان.

2)      بررسی نحوه ارتقاء سطح زندگی و معیشت دهکهای پایین جامعه با رویکرد هدفمندسازی یارانه ها و توزیع عادلانه ثروت عمومی کشور و تلاش برای تحقق آنها.

3)      ایجاد فرصت برای ارتباط موثر علم با صنعت از طریق شناخت و معرفی ظرفیت های تحقیقاتی جامعه دانشگاهی به جامعه صنعت کشور.

4)      صرف حداکثر توان و وقت برای رهگیری مفاسد اقتصادی، و تلاش برای بازنگری قوانین موضوعه در حوزه های متعدد که ممکن است ناکارا یا ضعیف باشند، با هدف ارتقاء اعتماد عمومی به قانون و رفتار عمومی منطبق بر قوانین کشور.

5)      تلاش برای جذب اعتبارات لازم در خصوص نوسازی بافتهای فرسوده تهران و درنظرگرفتن تسهیلات قابل توجه بانکی با یارانه مناسب برای این مهم با ضمانت رعایت عدالت در توزیع.

ب  ) علمی و دانشگاهی ( جامعه نخبگانی)

1)      رایزنی با مدیریت دانشگاه های تراز اول جهت کمک به حفظ و ارتقای جایگاه این دانشگاه ها در سطح بین الملل با استفاده از ظرفیت قوه مقننه کشور

2)      طرح و بررسی لزوم تعیین تکلیف دانشگاههای پیام نور و علمی و کاربردی و نیز دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی وابسته به وزارت خانه ها یا سازمانها در قوه مقننه و کمک به تصمیم سازی معقول

3)      تشکیل کانونهای مشورتی فارغ التحصیلان و نخبگان دانشگاهها با نماینده مجلس در زمینه های مختلف

4)      بستر سازی برای رشد پارکهای علم و فن آوری، مراکز تحقیقاتی، مجلات و کتب با ارزش در سطح شهر و شهرستانهای استان تهران

ج) جوانان و ورزش

1)      بررسی ظرفیت های ممکن برای تدوین قوانین و مقررات حمایت از ورود بخش خصوصی به موضوع ورزش و تفریحات سالم مطابق با نیازهای روز

2)      رصد نیازها و علائق مردم حوزه انتخابیه ازطریق شبکه سازی فعال از جوانان دغدغه مند و صاحب ایده و کمک به تحقق آنها.

3)      ارتباط با خیرین و سرمایه گذاران برای طراحی و ساخت اماکن ورزشی و فرهنگی _ تفریحی و استفاده از ظرفیت قوه مقننه برای تسهیل این امر.

د) بانوان

1)      شناسایی و معرفی بانوان فرهیخته، نخبه، خلاق و صاحب فکر و ایده به جوامع علمی، اجتماعی، صنعتی، فرهنگی و هنری و کشور ازطریق شبکه سازی فعال از زنان فرهیخته و هنرمند

2)      کمک به توسعه اماکن ورزشی و مراکز تفریحی و رفاهی ویژه بانوان، متناسب با سرانه جمعیتی از طریق جذب سرمایه خیرین و نیز هدایت اعتبارات مرتبط در استان به این سمت،

 

ه) فرهنگی ،اجتماعی

1)      تبلیغ قانونمندی و قانونگرایی در میان همه اقشار مختلف جامعه و کمک به فراگیری این مهم

2)      تلاش برای بستر سازی به منظور ارتقاء سطح فرهنگ ، رفاه و سلامت جامعه از طریق بهبود خدمات فرهنگی و هنری ، بهداشت عمومی، توسعه درمان و تقویت نهادهای اجتماعی با استفاده از ظریفیت قانون گذاری و جبران خلاء های قانونی در این خصوص.

3)      تلاش برای ایجاد انضباط هرچه بیشترشهروندی و اداری با فراهم آوردن بسترهای قانونی برای رفع مشکل و نیازهای مردم در سازمانهای دولتی و اجتماعی در حداقل زمان

4)      تأکید بر توسعه و گسترش NGO ها با کارکرد های اجتماعی ، فرهنگی- دینی، هنری  و اقتصادی

5)      تلاش برای سامان گرفتن وضعیت اینترنت و استفاده از شبکه های اجتماعی و رفع تبعیض در استفاده از امکانات حوزه IT،  پیام رسانها و پلت فرمهای ملی و بین المللی و وضع قوانین بازدارنده در سوءاستفاده از وضیت فیلترینگ با فروش فیلترشکن و ...

6)      تأکید بر اصلاح مقررات استخدامی و حذف قوانین هم عرض ، مقررات خنثی ، ناکارامد و تضییع کننده حقوق شاغلین (کارگران و کارمندان)

تأکید بر اصلاح مقررات مربوط به جامعه علمی کشور اعم از جذب اعضای هیات علمی دانشگاه ها و موسسات عالی کشور، تحصیل در دوره های تحصیلات تکمیلی و نیز پذیرفته شدن در دانشگاه های مادر تخصصی آموزش کشور( تربیت معلم و دبیر)، حذف قوانین غیرموثر، ناکارامد و یا تبعیض آمیز و تضییع کننده حقوق آحاد مردم در این خصوص

تعداد بازدید از این مطلب: 8
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 4 / 11 / 1402
نظرات

 

تعداد بازدید از این مطلب: 17
برچسب‌ها: انتخابات پیش رو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 20 / 8 / 1402
نظرات

 

هرآنچه می رود از دست دیوانه دل و دین است

قمار عشق را این باختن، آداب و آیین است

 

خدای عیش می خواهد مرا بی آبرو سازد

نمیداند برای تهمتش تاوان سنگین است

 

اگر چه مدعی گم می کند دست و ترنج از هم

ولی این معرکه آخر به خون عشق رنگین است

 

خیال انگیز باشد قصه ی حدّ پس از مستی

اگر شلاق، گیسوی عبیرآمیز شیرین است

 

سر ساقی سلامت ساحت عشق آسمانی تر

اگرسهم من از دنیا سراب و اسب چوبین است

 

(رضا محمدصالحی)

 
تعداد بازدید از این مطلب: 22
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 20 / 8 / 1402
نظرات

 

باید چراغانی کنی صحن و سرایت را

باید بفهمد شعر ِمن حال و هوایت را

وقتی که مجبوری بگویی عاشقی، باید
راز مگویت را بگویی یا حکایت را !

حالا که شبها آسمان عشق بارانی است
چتر غزل بردار و هم شال ِ دعایت را

جایی کنار جاده ی شوریدگی سنگی است
جا می گذاری روی آن روزی عصایت را

دنیا همین دیروز و امروز است تا فردا
رفتند و خواهی رفت، می بینی نهایت را؟

( رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 21
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 20 / 8 / 1402
نظرات

 

چه روزها که یک به یک گذشت و کم نشد
از این غرور لعنتی، که کهنه هم نشد

چه درس ها که پیش رو نهاد زندگی
از آن همه یکی نشد نشانه ام، نشد!

نشد که روز ما به شب رسد کنار عشق
نشد که شب سحر شود بدون غم، نشد

کنار نهر زندگی نشسته ایم و عمر
گذشت و جام زندگیِ مان که جم نشد

بلند قدرِ آرزو و دور راه ِآز
نصیبِ طفلِ عقل ما مگر ستم نشد؟

چه ارگ های آرزو که با تزلزلی
خراب شد، ولی یکی شبیه بم نشد

سلام می¬کنم به خلسه و خیال خوش
در آن میسرم شد آنچه گفته‌ام نشد!

(رضا محمدصالحی)

 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 25
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 13 / 6 / 1402
نظرات

 

نبردم با تو آخِر قصه را، اما نمی مانم
تو را وا میگذارم با خودت، تنها نمی مانم
 
شبی رد می شوم با کوله باری غصه از کویت
صدایت می زنم آهسته و آنجا نمی مانم
 
نمی مانم که مشهورم کند از تو بریدن ها
که حتی یک دم دیگر در این غوغا نمی‌مانم
 
درآویزم به دامان صبوح و می روم با او
که در سکر غبوق و در شب یلدا نمی مانم
 
کنون از پیله ی تنهایی ام بیرون شدم، دیگر
‏کنار شعله ی آتش چنان پروانه می مانم
 
و روزی می روم از گیر و دار زندگی بیرون
خیالت جمع روی دست این دنیا نمی مانم
رضا محمدصالحی
تعداد بازدید از این مطلب: 23
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 13 / 6 / 1402
نظرات

 

عشق تکرار قشنگی است، بدل کاری نیست
نامکرر تر از این واژه ی تکراری، نیست
 
گاه می­کوشی و کارت به جنون می­کشد و ...
گاه باید بگریزی ، هوس عیّاری نیست
 
شبی از گوشه ی چشمی بچکد عشق، اگر
لعل خواهد شد و بر تارک آن تاری نیست
 
می شود عاشق یک چلچله شد، تنگ غروب
وقت برگشتن یک گلّه که درباری نیست !
 
شالی از جنس نسیم سحرانداخت به دوش
آنچنان رفت از این قصه، که پنداری نیست
 
رهگذاری که از آن نیست گریزی ، اما
رهسپردن به جنون از سر ناچاری نیست !
 
این همه نقش که بر قصر محبت زده اند
قدر یک زخم که بر دل برسد، کاری نیست
( رضا محمدصالحی)
تعداد بازدید از این مطلب: 39
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 13 / 6 / 1402
نظرات

 پیش جگرِ سوخته از تاب نگویید
پیش لب تفتیده هم از آب نگویید
 
روی تن بی جان، پَرسیمرغ و دوایش
تاثیر ندارد، غم سهراب نگویید
 
وقتی به رخ آینه ای سنگ بیافتد
سی پاره اگرمی شود از قاب نگویید
 
دل با همه بیچارگی ازغصه که نالید
دروازه ی درد است ازاین باب نگویید
 
درسفره ما شربتی ازخون و شراب است
قسمت بشود هرچه از اسباب نگویید
 
پایان قشنگی اگر این قصه ندارد
بیداری محض است که از خواب نگویید
( رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 33
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 23 / 9 / 1401
نظرات

 

به روی لوح دل اشک قلم تماشایی است
و شاعرانه ترین محفلم تماشایی است

قیام شعر و تغزل در این نفس خوش باد
قعود عشقِ عیان در دلم تماشایی است

صدای خاطره ها را دوباره می شنوم
و عکس کهنه ی مرد و بلم تماشایی است

نشسته بر سرِ راهم دوباره سردیِ آه
بیا به ندبه ی من، مشکلم تماشایی است

هزار معنی پیچیده در تغافلِ ماست
چقدر شعر شما، بیدلم! ، تماشایی است

رهین منت عشقم که مرحمت فرمود
فدائیش شوم، این بِسملم تماشایی است

همین که خرده نگیرد به کار من خوب است
و بگسلد زمن و نگسلم تماشایی است

نشسته ام همه شب در کمین اختر خود
ستاره سر زده بر ساحلم، تماشایی است

(رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 70
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 12 / 4 / 1401
نظرات

 

دختر که داری خانه ات بوی خدا دارد

هم عشق دارد خانه ات هم آشنا دارد

 

دختر که داری درمسیر آسمان هستی

دختر میان خانه ، دستی در سما دارد

 

گلواژه های عشق از لب های او جاری است

در عمق چشمانش فروغی غمزدا دارد

 

پرواز ِسار از شاخه ی بید است انگاری

موی پریشانش که رنگِ توتیا دارد

 

در سایه سار غمگساری های دخترها

هر غصه ای آسان و هر دردی دوا دارد

( رضا محمدصالحی)

برای سالروز تولد دختر نازنینم

تعداد بازدید از این مطلب: 85
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 5 / 10 / 1400
نظرات

 

محبت بی تفاخر روزگار بهتری دارد

بشر با عشق ِبی تزویر یار بهتری دارد

 

زمانِ عشق ورزیدن به هم، پیوسته باید بود

زمین در کیش مهر خود مدار بهتری دارد

 

شراب وقف در رگ های احسان می شود جاری

و  احسان با زلالش اعتبار بهتری دارد

 

بگو پشمینه پوش عشق از تن خرقه بردارد

که کالای تواضع خواستار بهتری دارد

 

چه رازی هست در دستان نخل وقف، مادامی

که مبرور است و مشکور است بار بهتری دارد!

(رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 95
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

سلام عشق

ای اتفاق شگرفم

چه کردی تو با قلب معشوقه خواهم

که یاد تو را

قطره

قطره

به روی زبان ثناگوی من

می چکاند

چه کردی تو با سینه ی پر ز آهم

که در هر نفس

حریر ملوکانه ی خاطرت را

گره می زند

رج

به

رج

روی تار خیالم

تو ...

آری تو ! ... با من

چه کردی

که جز تو

سوالی

خیالی

مجالی

و حال و هوایی

 ندارم

( رضا محمدصالحی)

 

تعداد بازدید از این مطلب: 93
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

به من و حال بدم فرصت درمان بدهید
آه کافر شده روحم به من ایمان بدهید
 
از مسیرِگله بی حوصله برگشت دلم
به دلم یک دو نفس راحت و ریحان بدهید
 
آه ... ای آینه از رخ به رخی بیزارم
جای تصویر- که می دانم اش - امکان بدهید
 
به من امکان بدهید از درِ دنیا بروم
بروم تا به خدا، بال به این جان بدهید
 
پیش ترها گله می کردم از این حال خراب
"حال من خوب خراب است" *مرا آن بدهید
 
به من ِ جان به لب از جام بلا نوشانید
به منِ جان به سر از میکده فرمان بدهید
 
نگذارید در این مخمصه ام، محض خدا
ناگزیرم بروم، توشه ی پایان بدهید!
(رضا محمدصالحی)
 
*­گفته بودی بلدی حال مرا خوب کنی/ حال ما خوب خراب است به آن دست مزن ( عباس معروفی)
تعداد بازدید از این مطلب: 95
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

تا فصل سبز می برم این حسّ درد را
حسّ ستیز با خود و حسّ  نبرد را
 
وَهمی عجیب روح  مرا دوره می کند
هرشب که در می آورم این رخت سرد را
 
در من تنوره می کشد آهی شکفتنی
گویی که سرکشیده ام اکسیرِ وَرد را
 
جایی که عشق و خاطره همدوش می شوند
لرزان کنند دست ِدل و پای مرد را
 
تا نوبهار می کشد این حسّ دردِ من
تا آن که طی کنم شبی این فصل زرد را
( رضا محمدصالحی) 
تعداد بازدید از این مطلب: 93
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

تا طرز نگاهش به هواخواه ، چنان است
یک طایفه از فتنه ی چشمش نگران است
 
من بی حذر از کوچه ی معشوقه گذشتم
گر ظرف ِدلم می شکند، عشقْ همان است
 
گفتند چه می خواهی از این قلعه ی مرموز
گفتم بت افسون شده ام در خفقان است
 
بوسیدن سیبِ لب او قسمت من نیست !
ممنوعه ی فردوس ِعدن یا رمضان است ؟
 
پیراهن او دشت ِپر از زنبق وحشی است
در گونه ی پُرخنده اش ارکیده نهان است
 
یاقوت تراشیده شبیه دهن اوست  -
یا خاتم ِچشم ترش الماس نشان است؟
 
سر بردن ِاین قصه نه کار دل ِتنگ است
سر، بی غم ِعشقش به تنم بار ِگران است
 
القصه... چرا من هنرش را بشمارم
"چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است" ؟
( رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 100
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

به نام نامی عشق آنکه آفرید انسان
بخوان به نام کریمش بخوان به نام ِ همان
 
همان که با قلم آموخت آنچه می بایست
هر آن که را ادب آموخت اسوه شد شایان

بخوان به نام خدایی که آفریده تو را
بخوان ! بهانه ی خلقت به نامِ خالق جان

تو برگزیده شدی تا تمام گردانی
مکارم الاخلاق در میانِ خلق جهان
 
تو بر عقیده ی عشقی  و کینه را کافر
بخوان که پُر شود از عشق سینه ی ایمان
( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 99
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

در خلسه های خلوت ِخویشم، خدای عشق
بر من ببخشْ بسملِ دل را برای عشق
 
این روز ها که سر شده با حیرتی مدام
هم  شهره در جنونم و هم مبتلای عشق
 
هر صفحه  از صحیفه ی هستی ورق زدم
برجسته بود جمله ی قالوا بلای عشق
 
هرکس که دل سپرده در این حلقه سالها 
دستش مگر رسد به  بلندای پای عشق
 
 از من مخواه صحبت دیگر،که کرده ام
عشقم نثارِ شاهد و جانم فدای عشق 

(رضا محمدصالحی ) 

تعداد بازدید از این مطلب: 87
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 7 / 7 / 1400
نظرات

 

حالم شبیه حال دلقک های درباری است
خندیدنم از روی اکراه است و اجباری است
 
مستی اگر محصول خونِ تلخ ِ انگور است
محصول دلخونی ولی پیوسته هشیاری است
 
حال و هوای کافه های شهرِ ما وهم است
برنامه ی هر روز پیش ِ مرد سیگاری است
 
حالی به حالی می شود وقتی که جوگیراست
مردی که درگیر جنونی سخت و ادواری است
 
طرز نگاه مردمْ اینجا شک برنگیز است
اینجا تماشاچی شدن نوعی ولنگاری است
 
دروازه های شهر شاید دست رهزن هاست
یا کاروان دریوزه از عفریته سالاری است 
 
وقتی که باید رفت ماندن ها گلوگیراست
رفتن اگر باید بمانی هم ستمکاری است
( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 98
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

تویی که صورت خوبت چو ماه تابان است
سحر به عشق طلوعت ستاره باران است
 
خدیجه ، مریم و زهرا و آسیه، سرمد!
از آن میانه یکی پادشاه خوبان است  
 
تو آن سخاوت محموده ای که در نظرت
یتیم و برده و مسکین و خانه یکسان است
 
تو را شبیه پدر آفرید حضرت عشق
فرشته در قدمت حاجب شبستان است  
 
هنوز پرده از این راز بر نیافتاده 
چگونه دخترکی مادرِ پدر جان است؟  
( رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 119
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

 
با نام او زن، تازه احیا شد، درخشید
معنای مادر بودنش را تازه فهمید
 
از آسیه از ساره از مریم ... فراتر
پاکیزه تراز آب و زهرا تر ز ناهید
 
با این همه روی زمین دیری نپایید
دنیا فقط یک جرعه از آن چشمه نوشید
 
آخر مگر آن عصمت بی انتها را
با چشم تنگِ اهل دنیا می توان دید؟
 
این زن تجلیگاه رب العالمین است
او هم تکلم کرده با روح الامین است*
 
این زن شبستان حرا را می شناسد
اهل سقیفه ، او شما را می شناسد!
 
تکرار عصمت بهره ی لولاک او بود
اصل امامت بی گمان پژواک او بود
 
دنیا برای بودنش بی اشتمال است
در برکه می گنجد مگر دریا؟، محال است!
 
قدرش ندانستند و حالا قبر او را
رازی که پنهان می شود تا صبح فردا
 
مستودعٌ فیها که رازی سر به مهر است
در دست موعود است و از اسرار توحید
 
دنیا بدون زهره اش از جلوه افتاد
وقتی شمیم داغ او در کوچه پیچید
 
این غصه اقیانوس را آتش به جان زد
داغ ِغروب زهره در دامان خورشید !
 
آهسته در گوش زمان می گفت گردون
امشب زنی هفت آسمان را در نوردید
(رضا محمدصالحی)  

* ای تکلم کرده با روح الامین / دختر تجریدی زیتون و تین ( احمد عزیزی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 117
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

در من حلولی تازه دارد گاه
انگاره ای از شوق و پروایم
از حال استمراری ام پیداست
آینده هم تنهای تنهایم !
 
ای عشق ای همواره بی تکرار
وقتی هم آغوشی برایم نیست-
با عشوه ات در من برانگیزان   
رشکی که در آموزه هایم نیست
 
در انزوا هستم ...ولی با تو
حتماً  رفیقی پایه خواهم بود
هم می کشم بار تو را بر دوش
هم با غمت همسایه خواهم بود
 
در نردِ عشق آموختم گاهی
باید غرورم را سپر سازم
تقدیر را باید بسازم تا
یکباره طرحی نو دراندازم
 
همکوچ با فوجی پرستویم
من همصدا با سوز نی زارم
باید بکوچم از دیار خویش
از نای محزون بند بردارم
 
در خلسه های نیمه شب هایم
از شعر و از آهنگ لبریزم
با شاملو در «کوچه» می گردم
با « آه ِباران» اشک می ریزم
 
از حال استمراری ام پیداست
فردا و فرداها همین گونه است
دنیا فقط افسانه ای گنگ است
وقتی دلم در دام افسون است
(رضا محمدصالحی)
تعداد بازدید از این مطلب: 118
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

عشق می خواهد که با سودای من یاری کند
عقل ِ پرسشگر نباید مردم آزاری کند!
 
بعد از آن شبهای غربت، با ردایی سیمگون-
صبح می آید که  دلسوزانه غمخواری کند
 
طالعم یاری کند در این غریبستان ِ عُمر
آشنایی خطبه ی عهد مرا جاری کند
 
شاهدی دارم برای عشق ورزیهای خود
مدعی هرگز نباید ساده انگاری کند !
 
صورتش آیینه مویش سایه چشمش آفتاب
در حضورش ماه باید خویشتن داری کند!
 
مدّتی جامانده ام از درس و بحث عاشقی
کاش همدرسی برایم نکته برداری کند.

( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 117
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

آه ! دختر بی پناهم  
وقتی که من
در سیلاب تشویش غوطه ور بودم
تو
بی گناهی صریحت را
بی صدا فریاد می زدی
به : دنیای بی رحم  
به : بی رحم های دنیا
زیر مژه های ابریشمی ات
و در چشمان محجوب ات
چه برائت عجیبی موج می زند
از دنیای بی رحم
از بی رحمی دنیا
هر چند روی لبهای بی رنگ ات
تشهد به نماز ایستاده است !
با من حرف بزن
با صدای بی رمق ات ... بگو
اندازه ی
درد بالهای شکسته را
سردی سنگ فرش دانشگاه را
که گرمی خون را می بلعید   
آه ! دختر بی پناهم  
کابل من ! حرف بزن ...
« جان پدر کجاستی » !

( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 111
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

گم کرده ام تو را به پوهنتون* ِمرگبار
بیچاره ام بدون تو در رنج بی شمار
 
«جانِ پدر کجاستی» پاسخ نمی دهی !
صد بار پی گرفته ام ، شاید هزار بار
 
حالا سراغ از که بگیرم ز کابل ام ؟
از پُرسه های بی خبرانیم،  بی قرار  
 
جرمت چه بود دختر نیکو سرشتِ من
جز صورتی جمیله و جز سیرتی بهار
 
پرسیده ام نشان تو از شهرِ بی دفاع
جایی تو را ندیده به سیمای اضطرار ؟
 
از چشم خون گرفته اش دریافتم که من
گم کرده ام تو را به شبستان انتظار
 ( رضا محمدصالحی) 

 

* دانشگاه به زبان پشتو


تعداد بازدید از این مطلب: 112
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

 
زمین دچار بلا شد، به اجتنابِ دعا
چه روزگار غریبی است، احتجاب دعا !
 
هلا سفیر رهایی هلا سپیده ی عشق
به آسمان برسان دست ِ مستجاب دعا
 
بگو به  اهل سما حال و روز دنیا را
نشان بده به زمین سمت و سوی باب دعا
 
مگو هبوط بشر از بهشت،  تقدیر است
صعود می کند انسان به انتخاب دعا
 
گرفته ساغر حاجت به دوش و می ریزد
فرشته ای که وکیل است بر حساب دعا
 
همین سه حرف الفبا مسیر وصل خداست

دلیل عـرش الهی است این شهاب دعا
( رضا محمدصالحی) 

 

به وقت همین ایام دلگیر 

تعداد بازدید از این مطلب: 118
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

 

باید برای سفره قدری نان بیابم
از فقر دوری کرده تا ایمان بیابم


شرمندگی کافی است درکاشانه، باید
با نقد جانم توشه ای ارزان بیابم

با سینه ای مجروح و با دستان خالی
در کوره راهی واپسین درمان بیابم
 
حرف از کدامین پیشه در  دِه  می زنی تا
در کوچه سارانش کمی امکان بیابم؟
 
آخر بهای بغچه ای نان جان نباشد
من کولبر بودم که قدری نان بیابم !

(رضا محمدصالحی)

برای کولبران مظلوم 

تعداد بازدید از این مطلب: 120
برچسب‌ها: کولبر , نان , سفره , جان ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 19 / 11 / 1399
نظرات

  

با من از پنجره ی رو به سپیدار بخوان
بیقرار تو ام و در غم دلدار،  بخوان
 
افق ِ شرعی من با نفس ات می شِکفد
وقت ِ امساک من و لحظه افطار بخوان
 
" از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر"
از همین عشق که گویا شده تکرار بخوان
 
جرعه ای بر جگر سوختگان می ریزد
جام آواز تو ای مرد سزاوار بخوان
 
رفتی از دیده ی ما جای تو خالیست ولی
برو در حلقه ی رندان هوادار بخوان
 
صحبت خاطره داران تو این است ، برو
گله ای نیست ، ولی قافله سالار بخوان
*****
برای استاد محمدرضا شجریان
( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 113
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 12 / 7 / 1399
نظرات

 

نباید این جهان زندان انسان می شد اما شد
تمام عمر صرف لقمه ای نان می شد اما شد
 
نباید تیره می شد روزگارِ بخت این مردم
شب نامردمانْ راحت چراغان می شد اما شد
 
نباید عشق درگیر هوس می شد ولیکن شد
نباید چاه جای ِماه کنعان می شد اما شد
 
شغادان دام گستردند در راه جوانمردی
نباید خدعه سهم پهلوانان می شد اما شد
 
کمان ِعشق و تارِ دل، به هم پیوسته رامشگر!
نباید حاصلش رنج فراوان می شد اما شد

( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 123
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 12 / 7 / 1399
نظرات

 

مرگ
در انتظار من است
و من منتظر زندگی
... این فاصله را چه بنامم ؟
باید
از دیوانه ها بپرسم که
همیشه لب تاقچه است ...
کوله بارشان
و
رفتنشان را
اشاره ای کافی است .

تعداد بازدید از این مطلب: 127
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 12 / 7 / 1399
نظرات

 

عشق باید با من و دیوانگی هایم بسازد
خو کند،  با خویم و مستانگی هایم بسازد
 
شعله ای در جانم افتاده است سوزان است، باید
هم بسوزد هم به این پروانگی هایم بسازد
 
حال من خوب است چون خیلی خرابم، عشق باید
با همین احوال و این ویرانگی هایم بسازد
 
ماه گونه می تراود عشق ِ من شاید پلنگی
با سراب وصل و با رندانگی هایم بسازد
 
عشق با پروای عقل و عافیت، شاید نسازد
باید اما با من و بیگانگی هایم بسازد
(رضا محمدصالحی)

تعداد بازدید از این مطلب: 137
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

(جوشش طبع من و وصف نگاهت غزل است/ غزلم گر می وصل تو بنوشد عشق است.) - اقتباس از مطالب ( اشعار ) سایت ، با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود