یکباره شنیدم خبری پر هیجان را آورده صبا پیکر یحیای جوان را
بی سر، بدنش را به عزیزان برسانید این گونه بجویید از او نام و نشان را این رسم سرافرازی مردان غیور است سر باخته و پس نگرفته دگر آن را " گفتند خدا مشتریِ دست به نقد است "* در داد و ستد می دهدت باغ جنان را بالاتر از آن، عین وصال است شهادت یعنی که خدا خود بدهد قیمت جان را هر چند تو را مردن مردانه گران نیست اما چه کنم داغ تو... این بار گران را باری که گران تر شده از عهده ی صبرم داغی که چنین برده زمن تاب وتوان را ( رضا محمدصالحی )