در فصل سومَم فصل یاغی فصل درختان برنزه پوست و زرد پوش و چقدر صیقلی شده تنم... که الماس ِ درد ذره ذره شاخه های عریان عمرم را می تراشد
بگذار اره ی دو سرِ سیاه و سپید هم همراهی کند درد را... این شاخه ها بسیار بریده اند و بر زمین تفدیده ی فصل دوم خون دل ها ریخته اند
سلام فصل آخرم برف ِ تو پیش تر... سر شاخه های عمرم را سپید کرده است و چقدر امید دارم سردی ِ دی ات را شکوه بهمن ات جبران کند ... اسفند برسد سرود فصل اول را به نهال ها هدیه خواهم کرد