شـهـر دل هـا دوبـاره لـرزیـد و ارگ تاریخ سرنگون شده است نـابـهنـگام ... مرگ ِ آینه وند ! خانه یکباره بی ستون شده است راد مـردی بـه وسـعت تـاریـخ شـاهبازی که قـله را دیده است روح و ریـحان ِ بــاغ دانش بود مرگ، ریحان ِباغ را چیده است! نـام و شـهرت برای او کوچک در ســکوتی بلند کوشیده است آیــه آیــه شعور را گـفته است جرعه جرعه ز عشق نوشیده است چــهره اش ماندگار تاریخ است پـورِ الـونـد و تـویـسرکان است تــا هــمیشــه مــعلــم تــاریخ پاســدار ِ عــلوم و ایــمان است