آمار مطالب

کل مطالب : 190
کل نظرات : 36

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 2
باردید دیروز : 664
بازدید هفته : 671
بازدید ماه : 709
بازدید سال : 2060
بازدید کلی : 14988

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 664
بازدید هفته : 671
بازدید ماه : 709
بازدید کل : 14988
تعداد مطالب : 190
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 21 / 9 / 1396
نظرات

 
از سرت به در کن انزوای راهْ رفته را
گم نمی کند عصا دوباره ، مرد قصه ات
رد نمی شود همیشه از مسیر در تصورت ، لذا
سایه هم نمی شود
شبیه آنچه یونگ گفت
مرد قصه ات خدای باور است
رقص اختران ِعور
در بسیط بی کران آسمان ذهن او
مشق ِخلسه های غربت ِدل است
رد پای جوهر ِ سلاسل است
بیش و کم نمی شود
نه شب تصورش به روز
نه روزها به چادر ِسیاه شب
مرد قصه ات شبیه  زندگی است
جاری است
دل سپرده هست ، سرسپرده نیست
( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 133
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 21 / 9 / 1396
نظرات

 

 

اَزبرعلی ، علی بود
ریز نبود
ریزه خوار بود ...
برسفره ی کرامت و انسانیت
خواجوی بود
اما خواجه ! نبود   
ساده بود
روستایی و ساکن ِ قلعه ...
نه !!  ، برج عاج نشین نبود  
اهل قلعه جوق بود
دهقان بود ...
ولی مزرعه نداشت
دغدغه داشت
کارش حماسه بود
اما بی مزد و منت
 و... مخدومین بی عنایت !
همه دیدند 
قصه ی ایثارش را در کتاب فارسی دبستان
تندیس شهرتش را در دانشگاه  
اما
دنیای بی مهری آنقدر خودش را ندید
تا رفت !
 ( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 313
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 21 / 9 / 1396
نظرات

 می دوَد خسته و سودای پریدن  دارد
مطمئن نیست  ولی عزم  ِ رسیدن دارد
 
دست آویخته بر خوشه ی پروین ِ خیال
آسمان !، یک دو نفس فرصت چیدن دارد !
 
چشم بر هم زدنی می گذرد از بر ِ ماه
که پلنگانه  ، شبی قصد جهیدن دارد
 
صبحدم از نفس باد صبا می پرسید :
که نسیم ات چه زمان قصد وزیدن دارد؟
 
نکنَد رشته ی پیمان مرا با رفقا
تیزی فاصله ، آهنگ بریدن دارد ؟

آه ای آینه  از رخ به رخی بیزارم
مگر این چهره ی درهم شده دیدن دارد ؟
 
بنشان بر لب خشکم لب باران زده را
جرعه ای عشق از این برکه چشیدن دارد
( رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 111
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 21 / 9 / 1396
نظرات

 


زمین دوباره تن اش را کمی تکان داده است
برای اهل خودش آیتی فرستاده است
 
و مَا لَهَا - چه شده ، این زمین چه می خواهد - ؟
چرا الهه ی  باران به گریه افتاده است ؟
 
سروده :  زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ... و باز زلزال است
" بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است "
 
لبی به شکر و شکایت گشوده مام وطن
که آزمون الهی است یا که بیداد است !
 
صدای تیشه چرا گم شده است در دل کوه
شکوه قصه ی شیرین ،  مرگ فرهاد است ؟
 
نشسته در دل ویرانه ، آه ... کرمانشاه !
" نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است"
 
بخوان به ارگ دلم با صدای بم  ، امشب  
 " بنال بلبل بی دل که جای فریاد است "
(رضا محمدصالحی) 

تعداد بازدید از این مطلب: 139
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : رضا محمدصالحی
تاریخ : 21 / 9 / 1396
نظرات

 

زمین به طرز قدمهای خسته اش خیره ست
زمان به قدر نفسهای زخمی اش دیر است
 
سراسر ِ سفرش پا به پای سَر می رفت   
سری که قاری قرآن و گرم ِ تکبیر است
 
تلاقی ِ غم او  با نفیرِ هلهله ها ...
صدای چک چک باران و رقص ِ شمشیر است
 
" ز گریه مردم چشمش نشسته در خون است "
به ناله غنچه ی نشکفته از جهان سیر است !
 
چهل شب از شب اکران خون و خیمه گذشت
هنوز پرده ی آخر از آن نفس گیر است
 
خرابه ای که شبی قصه اش به  سَر برسید
مدینه ای شده و مدفن مشاهیر است
( رضا محمدصالحی ) 

تعداد بازدید از این مطلب: 169
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


(جوشش طبع من و وصف نگاهت غزل است/ غزلم گر می وصل تو بنوشد عشق است.) - اقتباس از مطالب ( اشعار ) سایت ، با ذکر منبع و نام شاعر بلامانع است .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود