به قاف عشق تو ره می بریم و بالِ خیال- گشوده ایم و پریدیم در مجال ِ خیال طفیل هستی عشقیم ، خواجه می فرمود من و پری که نشستیم در ظلال ِخیال طریق عشق و خطرهاست ،خونمان امشب نثار صحبت ایشان شد و حلال ِخیال ز بوی نرگس چشمش هنوز مخموریم که گرم چیدن آنیم و بی خیال ِخیال نوشته دست خدا روی لوح باور ما ِبهل تمام جهان را ، که در خلال خیال - اگرچه اول راهیم اگرچه بی هنریم به قله هم برسیم از مسیرحالِ خیال ( رضا محمدصالحی)