1 تا راهِ امام ِعشق را می پویم « من زنده ام » این را به جهان می گویم لولاعشقش لما عرفت الاسلام از پیرهنش بوی شفا می جویم 2 «من زنده ام» از تلاوت عشق ، بخوان بشکفته ام از طراوت عشق ، بخوان صد بار اگر شنیده ام از دهنت یکبارِ دگر، سخاوت ِعشق ! بخوان 3 پرواز به هر کرانه عقلانی نیست مردن به هوای دانه عقلانی نیست در دام غم عشق تو خواهم رفتن « من زنده ام » این میانه!...عقلانی نیست؟ 4 با سیم و زرِعشق تو سودا کردن یعنی که ضرر کردن و حاشا کردن «من زنده ام» از قمار عشقت چکنم می میرم از اجتناب و پروا کردن